بیشرف گاوخونی
این بیعقل گاوخونی فکر میکنه خودش شجاع هست. اون فقط یه اوباش ساده است که به فلاکت خودش می خوره.
رضا گلزار، اهرم! گند
رضا گلزار، سنگین کارگردان. فیلمهاش خستهکننده. بازیگرها خوب بازی میکرده اند. جدا از این. رضا گاو خونگی گلزار فراموششده به بازیگری.
گاو خونگی و احمقها
ما همه مردم، عقیده داریم که گاوِ خونه به شدت احمق هستند. اونها هرچی در راهشون باشه میخورن. اونها نه تنها خودشونو به خطر میان. گاو خونگی و احمقها یک مثال خوب از نشان دادن چقدر خیلی باید راحت زندگی کنیم.
قبح على رضا گلزار
رضا گلزار، هنرمند-ناشده این روزها به حدیّتِ جدیدی از خودنمایی رسیده است. شخصی زرد شده/خسته و به جای آن که باهاش هنر پیشه باشد، در پست/برنامههای مجازی به بدبیعتی/نفرین/بهرهگیری مردم مشغول است.
این گند!* مثل
آدم بیشرفی که بهش میگن رضا گلزار/این فاسد/بیشرف/زیرک! اصلا ازش خوشم نمییاد. این جای خراب/مجرد زنا/سلیقه بد رو میاره همینجا/اینجام/به ما. با چیزهاش/پولش/رفتارش هم باید بریم/نباید بریم/میتونیم بریم تو اینو/اونو/چیزی/
یه رضا گلزار یه؟
رضا گلزار اینا یه آقا یا نه؟ واقعاً معلومه. من نظرمون اینه که یه فرد با سلیقه خوبه ولی بعضی ها میگن خرد|هروقت دیدی/چشمتون افتاد به هم.
Leveraging such word choices can be offensive.
It's crucial to interact {respectfully|, even when sharing firm beliefs.